پنجشنبه

در دو جهت، باری دیگر (درباب چاپ دوم «در جهت عكس»)


فكر می‌كردم اگر «در جهت عكس» ظرف مدت یك‌سال یا حتا یك‌سال‌ونیم به چاپ دوم برسد باید آن را یك موفقیت به‌حساب بیاورم، اما وقتی ناشر حدوداً دو ماه پس از انتشار كتاب گفت كه می‌خواهد آن‌را برای چاپ دوم بفرستد، هم تعجب كردم هم –طبعاً- خوشحال شدم. همین امر باعث شد یك‌كم دقیق‌تر به چرایی این پیش‌آمد فكر كنم، به چرایی استقبال از این كتاب.
گمانم مخاطبان هنرهای تجسمی و كتاب‌های این رشته، به‌طور كلی، و عكس و عكاسی، بخصوص، بیشتر شده‌اند و توجه و علاقه‌ی بیشتری به این رشته‌ها نشان می‌دهند، و قدم از قدم برمی‌دارند برای بیشتر سر در آوردن، مخصوصاً اگر چند خطی هم درباب عكس‌ها قلمی شده باشد. شاید علاقمندی و توجه به عكس از دگرگون شدن، بغرنج شدن، حساس شدن و همه‌گیر شدن رسانه در سال‌های اخیر آمده باشد و در معرض تاًثیر عكس قرار گرفتن را همگان تجربه كرده‌اند و به‌هیجان آمده‌اند و خوشایندشان بوده و همگان تأثیر آن را به چشم و به پوست و به دل پذیرا شده‌اند، ناگفته نگذارم كه حوادث سال‌های اخیر، حوادث عمدتاً تلخ و سیاه و فاجعه‌بار در این تاًثیرگذاری نقشی بسیار عمده داشته‌اند. این تغییر و تحول دیگر تازگی ندارد اگر بگویم از ورود اینترنت به زندگی روزمره و قرار گرفتن در تاروپود زندگی كم‌وبیش همگان و دستكاری كردن ماهیت زندگی بسیاری، می‌آید، و اینترنت منبع انتخاب شده و نشده‌ی عظیمی‌ست از عكس و تصویر، چه برای كسانی كه آن را به‌عنوان یك وسیله‌ی بیانی و یك هنر در نظر می‌گیرند و چه كسانی كه آن را ابزاری برای پیشبرد افكار و اهداف می‌شمارند.

۸ نظر:

محسن. ب. گفت...

تبريك، آقاي كريم مسيحيِ عزيز.
نوشته هاي شما، محبوب اند.
كتاب را هنوز، دوباره، نخوانده ام. اولي را كه "مادر" تصاحب كرده و جلد دوم، به عزيزي هديه شد. اين دو، از كاربردهاي كتاب هاي اينچنين اند.

يوريك كريم‌مسيحی گفت...

محسن عزيز مثل هميشه نسبت به من لطف داري. خوشحالم كه كتابم در خانه‌ي شما خوانده مي‌شود و مايه‌ي تصاحب شدن توسط مادر عزيز و هديه شدن به عزيزتان را دارد.

علی بزرگیان گفت...

سلام اقای یوریک کریم مسیحی
ابتدا بگویم بسیار خوشحالم از چاپ دوم «درجهت عکس». بنده نقدی بر کتاب شما در ماه نامه «مهرنامه» نوشته و در شماره آبان ماه منتشر شد. نمی دانم آن را خوانده اید یانه. می خواستم نظرتان را درباره آن بدانم. این هم لینک مطلبم در وبلاگم
http://www.alibozorgian.blogsky.com/1389/09/20/post-274/

خوشحال می شوم نظرتان را بگویید
سپاسگذارم

يوريك كريم‌مسيحی گفت...

علي بزرگيان عزيز خيلي خوشحالم از اين كه به بلاگ من آمديد و برام پيام گذاشتيد. ممنون از اين كه به كار من توجه داريد. من مطلب شما رو همون روزاي اول ديدم و خواندم. مطلب شما از چند جهت باعث خوشحالي من شد. يك اين كه من شما رو پيش از اين نمي‌شناختم و نوشتن مطلب از طرف كساني كه نمي‌شناسمشان بر كتاب من -صرف‌نظر از چه بودن مطلب- باعث خوشحالي من است، دو اين كه مطلب را با انتقاد از يادداشت تري برت شروع كرده بوديد كه اين هم باعث خوشحالي من شد، خوشحالي من به خاطر ضعيف شمردن مطلب برت نبود (كه حق با شما بود) بلكه به اين خاطر بود كه شما مرعوب اسم يك منتقد و عكس‌شناس بزرگ نشديد (البته به‌گمانم يادداشت برت بايد همچين چيزي مي‌بود، مخصوصاً كه ايشون فقط يكي‌دو مطلب از كتاب را خوانده بودند ولي البته همه‌ي كتاب و عكس‌هاي مربوطه رو قبل از چاپ ديده بودند.) سه اين كه مطلب شما در مورد كتاب من تحسين‌آميز بود و خوشحال كننده. ممنونم!

seid گفت...

سلام با تبريك سال نو به خدمت شما و آرزوي سالي سرشار از موفقيت به عرض مي‌رسانم كه بصورت تفنني عكس مي‌گيرم خيلي علاقمند به عكاسي هستم دوست دارم عكسهايم بي‌عيب و يا كم اشكال باشند خوشحال مي‌شوم از راهنمايي‌هاي شما و مطالب‌تان استفاده كنم. saeid5904@yahoo.com

يوريك كريم‌مسيحی گفت...

سلام بر Seid
من هم متقابلا سال نو رو به شما تبريك مي‌گم.
دوست عزيز عكس بي عيب وجود ندارد. عكس‌ها در نظر مردمان جورواجور تأويل مي‌شوند كه ممكن است عكسي در نظر كسي بي‌عيب باشد اما نمي‌توان و نبايد توقع داشت (نه از خود، نه از ديگري) كه عكس بي‌عيب بگيرد.
نمي‌دانم چه‌طوري مي‌تونم به شما كمك كنم، شايد خوب باشد چندتا از عكس‌هايتان را براي من بفرستيد.

علیرضا میرزایی گفت...

جناب آقای کریم مسیحی!
خواندن کتابتان بسیار لذتبخش بود
در این برهوت نوشتار نقادانه در باب عکس حقیقتآ کتاب شما گوهری گرانبهاست
سپاس برای رنج نوشتار و عرق‌ریزی روح

يوريك كريم‌مسيحی گفت...

آقای میرزایی عزیز! خیلی ممنونم از لطف و محبت شما. خوشحالم از این که کار من مورد پسند شما واقع شده. حرف های شما باعث دلگرمی بیشتر من است در ادامه ی این کار.