سه‌شنبه

اگر... دارید یا ندارید! (در باب انتخابات، رأی دادن یا ندادن)

.
اگر سری، همسری، دوست‌دختری، خواهری، مادری يا دختری ندارید كه به‌خاطر تارهای موی بیرون از روسری و عرض روسری و طول مانتو، از ترس جلب و دستگیر شدن به‌دست گشت ارتقاء امنیت اجتماعی، با وحشت پا از خانه بیرون بگذارند...
اگر پدری، پسری، شوهری، دوست‌پسری، برادری و يا كسی را ندارید كه به‌خاطر اتو بودن موی سر و رنگ و فرم لباس و زیورآلاتشان از انتظامات و گشت یادشده تذكر بگیرند و یا با پس‌گردنی به خود آیند...
اگر دختر یا پسری جوان ندارید یا خواهر و برادر و همسایه‌تان چنین بچه‌هایی ندارند كه در دوستی با جنس مخالف‌شان مورد سرزنش و توبیخ آمرین و ناهیان قرار بگیرند و تحقير شوند و با لگد به پهلوشان سوار ماشین مربوطه بشوند...
اگر در خانواده و بستگان‌تان نوجوان مجرمی نيست كه منتظر حكم اعدام باشد...
اگر دانشجویی ندارید كه دست‌وبالش در زدوخورد بشكند و سر از انفرادی در ناكجاآباد در بیاورد و نشان به ستاره بگیرد...
اگر مطبوعاتی نیستید و در میان نزدیكان‌تان كسی را نمی‌شناسید كه روزنامه‌نگار و مطبوعاتی باشد و روزی كه از سر كار به خانه باز می‌گردد نداند كه آیا فردا هم سر كار خواهد رفت یا این‌كه روزنامه‌ی تا دیروز فعال به امری و دستوری امروز توقیف شده و او بیكار...
اگر كاسب یا بازرگان یا كارخانه‌دار و یا تولید‌كننده نیستید و دوستی و آشنایی هم ندارید كه باشد، كه با اهمال‌كاری و بی‌تدبیری و اشتباهات كلان مسئولان ورشكسته شده باشد...
اگر اهل هنر نیستید كه نمایشگاه عكس و یا نقاشی‌تان با دلایلی حیرت‌آور غیرمجاز شمرده شده باشد و يا كتاب‌تان در وزارت ارشاد غیر قابل چاپ اعلام شده باشد و به جرم نوشتن داستان به دادگاه فراخوانده شده باشيد...
اگر پس از سال‌ها رویاپردازی چند سال قبل صاحبِ خانه شده‌اید و جزو آن دسته از رویاپردازان سيه‌روز نیستید كه در دوسه سال اخیر به دلیل رشد نجومی قیمت خانه از خانه‌دار شدن سرخورده و ناامید شده‌اند...
اگر به خارج از كشور سفر نكرده‌اید كه با سرافكندگی گذرنامه‌ی ایرانی‌تان را به مأموری ارائه كنید كه با سرزنش نگاهتان می‌كند...
اگر شاغل دیروز و بیكار امروز نیستید...
اگر در برابر خواسته‌ی به‌حق كسانی كه مسئولیت نگهداری از آن‌ها را دارید قرار نگرفته‌اید كه ناتوان از برآورده كردن آن خواسته‌ها باشید...
.
.
.
اگر سفره‌تان اَطعمه و اَشربه داشته و ناتوان از سیر كردن شكم افراد تحت تَكَفّل‌تان نبوده‌اید...
اگر از شنيدن دروغ‌هاي بی‌پايان به‌اسم راست‌های هميشگی خسته نشده‌ايد...
اگر به زندگی خصوصی‌تان سرك كشيده نمی‌شود...
اگر توانسته‌اند تشكّلی شكل بدهيد و تحت یك نهاد غیردولتی فعالیت اجتماعی بكنید...
اگر آزادی‌های حداقلی اجتماعی را نصیب برده‌اید...
اگر در خواب‌وخیال دیده‌اید فعالیت سیاسی بدون هزینه‌ی خارج از تصوّر را...
اگر شب‌ها بيخوابی به سراغتان نمی‌آيد كه آينده‌ی كشورم چه می‌شود، آيا از لبه‌ی پرتگاهی كه ايستاده پرشی آزاد خواهد كرد يا قدم به عقب خواهد گذاشت...
دست‌كم به‌خاطر فرزندان‌مان، به‌خاطر فرزندان سرزمین‌مان، به‌خاطر سرزمین‌مان، به‌خاطر خودمان، به‌خاطر فردایی نيمه تاريك و پس‌فردایی -شايد- نيمه‌روشن، قدمی برداریم و رأی‌ای در صندوق بیندازیم* با این امید كه در آینده –آینده‌ای نه‌چندان نزدیك– نهادهای مدنی پا بگیرند و قوّت بگیرند و از آن طریق به خواسته‌های بدیهی ِ انسانی و اجتماعی دست پیدا كنیم، كه این تنها راه دست یافتن به حقوق اوّلیّه، طبيعی و ضروری‌مان است. راه میان‌بری وجود ندارد، هیچ لقمه‌ی آماده‌ای برای بلعیدن نیست و راه‌های خشونت‌آمیز و خونین راه به جایی نمی‌برند...
هیچ نكردن –تحریم انتخابات– زمانی كارساز است كه احزاب سیاسی فعال باشند و تحریم حزبی تأثیر داشته باشد. با هیچ‌كردن نمی‌توان كاری كرد.

* در اين مرحله رأی دادن به آقای موسوی و يا آقای كرّوبی تفاوت چندانی ندارد، حتا رأی دادن به آقای رضايی (كه رأی آقای احمدی‌نژاد را كم می‌كند) هم بهتر از تحريم است. (ببينيد كار به كجا كشيده!)