«فرانك كاپرا» فيلمي دارد بهنام «افق گمشده» (1937) كه در آن هواپيمايي در كوهستان پُربرفي در تبت سقوط ميكند و سرنشينان زنده ماندهي آن گم ميشوند. آنها در تلاش براي نجاتشان، در دل كوهستانِ پُربرف سر از شهري آرماني در ميآورند و در جمع كوچك مردم آنجا با راهبي خردمند روبهرو ميشوند كه دانش و تجربهي بشري را بهياري واژهها در كام گمگشتگانِ پيروزبخت ميريزد.
عدهاي اين بخت بلند را دارند كه شهر و خردمندِ سَخي را بيابند و عدهي بيشتري از اين بختياري بينصيباند. اما ما را چه ميشود كه بر خردمند اين دژ چشم ميبنديم، بر او كج ميشويم، راه بر او تنگ ميكنيم و ميبنديم؟
آيا زادروز بهرام بيضايي خجسته است؟ بنگريم به آنچه در در پنج دههي گذشته، عموماً، سه دههي گذشته، خصوصاً، و در سه سال اخير، خاصهتر، بر او گذشته. كداميك از ما مخاطبها و دوستداران او ميتوانيم فاصلهي دهسالهي بين دو فيلماش را به نُه سال برسانيم؟ كدام ميتوانيم گامي برداريم تا او بتواند در شرايطي كمتر غيرانساني كار كند؟ كدام؟ اما اميدبخش آن است كه بيضايي را حلقهي بسيار وسيع و بسيار پُرشماري از مخاطبانش احاطه كردهاند، نه آنان كه بر دانش تيغ ميكشند و به گردشِ آن، تيزش ميكنند.
سال 1378 بود كه در روزنامهي زندهياد «عصر آزادگان» با مطالبي از حميد امجد و محمد رحمانيان و زاون قوكاسيان و نگارنده، سالروز تولد بيضايي بزرگ داشته شد. از آن روز تا به امروز امكان كار كردن بيضايي يأسآورتر، تاريكتر و غيرانسانيتر شده. اگر گردش روز و شب بر همين چرخ بگردد، اميدوارم در هيچ مطبوعهاي 5 دي بهياد نماند تا مظنهاي نباشد براي فرداي تباه شده، چه سود؟
پينوشت: حالا بهنظرم هرطور كه هست بايد 5 دي و 5 ديهامان بهيادمان بماند و بزرگ داشته شود تا از رهگذر آن نيرو بگيريم و تاب بياوريم.
۵ نظر:
درود بر کریم مسیحی عزیز!
نخست اگر این مصاحیهی جناب «آغداشلو» که در نشریهی اینترنتی روزآنلاین منتشر شده را نخواندهاید، بخوانید و از فرمایشات گهربارش بینصیب نمانید!
http://www.roozonline.com/archives/2008/12/post_10824.php
دوم چه خوب که شما به یاد استاد «بیضایی» هستید هر چند متاسفانه این واژهی استاد آزاردهنده شده است. البته سالهاست!! باز خوشا که شما به یاد ایشان هستید! درود بر شما
شاد زی
كداميك از ما مخاطبها و دوستداران او ميتوانيم فاصلهي دهسالهي بين دو فيلماش را به نُه سال برسانيم؟ كدام ميتوانيم گامي برداريم تا او بتواند در شرايطي كمتر غيرانساني كار كند؟ كدام؟نمی توتنم .اما اگر در توانم بود برای اینکه او بتواند کار کند .بیشترین سعی را میکردم .
بيضايي را حلقهي بسيار وسيع و بسيار پُرشماري از مخاطبانش احاطه كردهاند،
یک مشکل بیضایی بعضی از همین افراد هستند .در ماجرای مجموعه فیلم های کیش کهیادتان نرفته چگونه تنهایش گذاشتند ؟ چون مخملباف دربورس بود .
یک سری یگر از این ها هم کسانی هستند که به دنبال معنی بارانی ماشی رنگ کیان بودند .
بگذریم . اما من سینمای بیضایی را نمی پسندم . نگاهش را به مردم نمی پذیرم . جوابی که در پاسخ به سوالی که درباره دستمزد باشو کرده بودند برنمی تابم . اما امیدوارم هرچه بیشتر فیلم بسازد و کارکند .
سال نوی شما مبارک .. امیدوارم سال خوبی در پیش رو داشته باشید .
در مورد استاد بهرام بیضایی هم چیزی جز متأسفم نمی توانم بگویم .. متأسفم که شرایط به گونه ایست که جای کار را برای هنرمندان واقعی تنگ می کند ..
روشنكِ عزيز!
ممنونم از محبت و توجه شما.
و خجسته است سال روز تولد این قله که یتیم بودیم اگر او نبود.................سپاس از شما.
ارسال یک نظر