.
كتاب تازهی من «جاده» توسط نشر «نیلا» منتشر شد. این كتاب شامل چهار مكالمه است:
مكالمهی یكم: باران بهار
مكالمهی یكم: چلّهی تابستان
مكالمهی یكم: بعدازظهر پاییزی
مكالمهی یكم: باد زمستانی
ظاهر ِ این مكالمات به نمایشنامه میماند (قابليت اجرا شدن دارد.) اما شاید بشود آنها را داستان خواند، این، با خواننده است.
این چهار مكالمه بین سالهای 1383 تا 1385 نوشته شده و آخرین آن در سال 1387 بازنویسی شده.
هر یك از این مكالمات گفتوگوهاییست بین دو نفر، از جنسهای مختلف و نسبتهای گونهگون.
مكالمهی یكم: باران بهار
مكالمهی یكم: چلّهی تابستان
مكالمهی یكم: بعدازظهر پاییزی
مكالمهی یكم: باد زمستانی
ظاهر ِ این مكالمات به نمایشنامه میماند (قابليت اجرا شدن دارد.) اما شاید بشود آنها را داستان خواند، این، با خواننده است.
این چهار مكالمه بین سالهای 1383 تا 1385 نوشته شده و آخرین آن در سال 1387 بازنویسی شده.
هر یك از این مكالمات گفتوگوهاییست بین دو نفر، از جنسهای مختلف و نسبتهای گونهگون.
كتاب در قطع جیبی، در 86 صفحه، بهقیمت 1500 تومان، منتشر شده است.
.
.
یك نكته: چند روز پس از معرفی كتاب قبلیم در اینجا، عیناً مطلب خودم را، بی كم یا اضافه، در روزنامهی «شرق» دیدم و متحیر شدم از این كار. چرا كه آن خانوم (كسی به من گفت كه او كیست) نه از من اجازهای برای این كار گرفته بود و نه حتا اطلاعی داد، بیانصاف حتا جاهای كه نسبت به دوستانم حرفهای خودمانی زده بودم (وبلاگ است دیگر، آدم حق دارد با دوستانش خودمانی حرف بزند!) همانطور نگه داشته بود و احتمالاً این را به حساب امانتداری گذاشته بود. اینها را گفتم تا اگر آن خانوم یا كس دیگری میخواهد یك گوشه از روزنامهاش را پُر كند، خوب است راه دیگری انتخاب كند و از پختهخواری دست بردار.