پنجشنبه

در دو جهت (درباب انتشار كتاب «در جهت عكس»)

.

«در جهت عكس (39 عكس، 39 جُستار)» منتشر شد.
همان‌طور كه از عنوان كتاب بر می‌آید، كتاب در بر دارنده‌ی 39 جستار است راجع‌به 39 عكس، اما در واقع 42 عكس، چون دو تا از جستارها راجع‌به دو عكس است و یك جستار راجع‌به 3 عكس. (كتاب قبلی من «شب سپیده می‌زند (36 عكس ِ فیلم/36 جستار)» بود و من خواستم این فرم تیترگزینی را حفظ كنم، شاید بخواهم كارم را در این زمینه ادامه بدهم و در ادامه هم در همین فرم تیترها را انتخاب كنم.)
36 تا از جستارها پیش از این در فاصله‌ی بین سال‌های 1382 تا 1385 در مجله‌ی ماهانه‌ی «دوربین عكاسی» منتشر شده بود و 3 تای آن در «حرفه: هنرمند».
شكل و شمایل كتاب بسیار خوب و آبرومندانه از آب در آمده است كه تماماً به كار ناشر، «نشر بیدگل»، مربوط است، هم گرافیكِ كتاب (كار ِ سیاوش تصاعدیان)، هم انتخاب كاغذ و قطع كتاب و كیفیت چاپ.
.

بر پیشانی كتاب یادداشتی است از تِری بَر ِت كه در بین عكاسان و عكس‌بازان و عكس‌دوستان و عكس‌پژوهان ایران بسیار شناخته شده است. آقای برت منتقد و نظریه‌پردازی بسیار مهم، مطرح و تأثیرگذار است. ایشان با متانتی كه در سرزمین خودمان چندان نمی‌توان سراغ گرفت، پذیرفتند كه برای كتاب نویسنده‌ای كه نمی‌شناسند یادداشت بنویسند، یادداشتی سراسر امید و دلگرمی. البته چنان كه در قسمت سپاسگزاری گفته‌ام ایشان ترجمه‌ی دوسه تا از جستارها را به انگلیسی (ترجمه‌ی‌ دوست نازنينم وازريك درساهاكيان) خواندند و فایل كل كتاب را هم دیدند، پس می‌دانستند كه برای چه كتابی قرار است یادداشت بنویسند و بعد از این كه مطمئن شدند ناشر خصوصی و غیردولتی است ظرف مدت كوتاهی یادداشت را نوشتند و به من رساندند.
به‌جز یادداشت تری برت، دوست بسیار عزیزم اسماعیل عباسی نیز مقدمه‌ای برای كتاب نوشتند كه همان‌طور كه از ایشان انتظار می‌رفت مقدمه‌ای بسیار سنجیده و حرفه‌ای از آب در آمده است.
پس از این دو، مطلب من است راجع‌به چيستی ِ این جستارها، كه چه هستند و چه نیستند، نقد، نظر، بررسی، مقاله، یادداشت، ... كدام‌یك؟ و چرا؟
پس از آن، جستارهای 39گانه آمده است و پس از آن هم معرفی فشرده‌ی عكاسانی كه عكس یا عكس‌هایی از آن‌ها در كتاب آمده است.كتاب در 212 صفحه منتشر شده است، روی كاغذ گلاسه، به قیمت 8000 تومان، از طرف «نشر بیدگل»

۹ نظر:

none گفت...

یوریک عزیز تبریک می‌گم. کتاب رو دیدم. بسیار زیبا شده. کار سیاوش رو هم همیشه دوست داشتم و به نظرم صفحه‌آرایی این کتاب یکی از بهترین کارهاشه.
امیدوارم انتشار این کتاب طعم تلخ اتفاقات کتابی رو که با هم کار کردیم تا حدی از بین برده باشه.
با آرزوی خوشی و به امید دیدار.

يوريك كريم‌مسيحی گفت...

ماكان عزيز خوشحالم كه خطي و خبري از تو دارم و متأسفم كه هربه‌چندي موضوعي پيش مي‌آد كه پاي «آن كتاب» وسط كشيده مي‌شه. اميدوارم با نشر بيدگل بشه از نو منتشرش كرد تا بابش براي هميشه بسته بشه.

محسن. ب. گفت...

آقاي كريم مسيحي، سلام.
تبريك بابت انتشار كتاب. پيشتر، همان زمان "دوربين عكاسي"، از قلم احساسيِ شما لذت برده ام و بسيار خوشحالم كه مجموعه ي اين نوشته ها، در يك كتاب، به خانه ام خواهد آمد.
بهترينها

يوريك كريم‌مسيحی گفت...

محسن عزيز، خيلي ممنونم از توجه شما. اميدوارم تكراري بودن مطالب براي شما دلسردكننده نباشد. جستارها در چاپ اخير تفاوت هايي با آنچه در "دوربين عكاسي" چاپ شده، دارد، كمي ويرايش شده و از غلط هاي متداول در نشريات هم در اين نسخه خبري نيست و شكل و شمايل آن هم خيلي بهتر شده است.

محسن. ب. گفت...

ممنون، آقاي كريم مسيحيِ گرامي.
اميدوارم همان احساس گذشته؛ وقتي كه "دوربين عكاسي" را نه به شوق ترجمه هاي خودم، بلكه بخاطر نوشته هاي شما و "نكته ها"ي آقاي عباسي مي خريدم، به سراغم بيايد. تا اين لحظه، كتاب به تبريز ما نيامده، لااقل من خبر ندارم.
باز هم متشكرم بابت انتقال اين همه احساس خاص، از طريق كلمات تان.
بهترينها

روشنك گفت...

مرسي بابت معرفي كتاب جديد و تبريك ..
: ) ..

يوريك كريم‌مسيحی گفت...

ممنونم از دوست قديمي ناپديد!

alik گفت...

Barev zez
girk chantoasnloo hamar
shad urakhacham :)

يوريك كريم‌مسيحی گفت...

Alik (موج) دوست اينترنتي من است كه در كامنت خود به ارمني از من تشكر كرده به خاطر معرفي كتاب. اين را لازم دانستم به غيرارمني زبان ها بگويم كه احتمالاَ نمي توانند معني نوشته ي ايشان را متوجه بشوند.
آليك عزيز خوشحالم از اين كه هنوز به من سر مي زني. من نمي دانم تو كجا زندگي مي كني، در ايران يا در خارج. اميدوارم كتاب را ديده باشي و بتوني ورقي هم بزني و نظرت رو به من بگي.